علوم انسانی و اجتماعی ابزار بیانی برای شرح انسجام اجتماعی ندارد

به روایت عطف؛

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری تسنیم، هشتمین نشست از سلسله نشست‌های دانشگاه، جامعه و جنگ با عنوان «علوم انسانی و مساله جنگ در ایران» با حضور میثم مهدیار عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و سیدحسین شهرستانی معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.

میثم مهدیار عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای این جلسه با اشاره به نسبتی که علوم انسانی با جنگ برقرار می‌کند، افزود: نسبت میان این دو موضوع بسیار ضعیف است. اگرچه ما ادبیات مناسبی در حوزه خاطره نگاری جنگ به خصوص دفاع مقدس داریم، اما در حوزه نظری اولین و آخرین کتابی که در حوزه جامعه شناسی جنگ تدوین شده است، کتاب لشگر به مثابه امر اجتماعی بوده است که درباره پدیدار جنگ به نگارش درآمده است.

وی با طرح این پرسش که چرا ما به مقوله جنگ نسبت به سایر حوزه‌های جامعه شناسی کم توجه یا بی توجه بوده‌ایم ادامه داد: تبیین اولیه از نگاه جامعه شناسان این است که اجازه صحبت، نقد و مدیریت درباره جنگ داده نمی شود در نتیجه به این حوزه وارد نمی‌شوند، اما به نظر من مساله، عمیق تر از این موضوعات است. کمااینکه وقتی جنگ به سیاست‌های خاصی تقلیل پیدا می‌کند، حاکی از این است که ما در حوزه نظری دارای ضعف هستیم و کل جنگ را صرفا به این موضوعات حساس تقلیل می‌دهیم.

*درک از مدرنیته فقط معطوف پیشرفت غرب بود تا جنگ افروزی و استعمار آن

مهدیار با اشاره به اینکه پرداختن کمتر به مساله جنگ حتی به تاسیس نهاد دانشگاه و حوزه علمیه نیز بازمی‌گردد، گفت: ما تصوری از علوم انسانی، دانشگاه و مدرنیته داشتیم که مجال را برای توجه به جنگ تنگ کرده است. معمولا تصویر ما از امر مدرنیته این بود که محصولی دور تکامل عقلانی یا علم بوده است. درک ما از مدرنیته بیشتر معطوف به رشد و پیشرفت در غرب بوده است، ولی آن سویه دیگر غرب که محصول جنگ افروزی و استعمار بوده را کمتر مورد توجه قرار دادیم.   

وی تبیین دوم در کمتر پرداختن به موضوع جنگ را به وجه غیرتاریخی علوم انسانی و اجتماعی مرتبط دانست و خاطرنشان کرد: علوم انسانی اجتماعی مبتنی بر تاریخ ایران شکل نگرفته‌اند، زیرا این علوم وارداتی بودند و ما باید تلاش می‌کردیم تا آنها را بومی کنیم. رویکرد عمده در علوم انسانی و اجتماعی، رویکرد تاریخی بوده است. وجه تاریخی علوم انسانی و اجتماعی از ابتدا در ایران ضعیف بود و در نهایت به خاطر گفتمان غالب تاریخی ما، ذیل استبداد شرقی و یا فئودالیسم ایرانی قرار گرفت.

مهدیار اضافه کرد: در چند دهه اخیر و بعد از انقلاب، گفتمان استبداد ایرانی به گفتمانی غالب تبدیل شد. این گفتمان که بیشتر مبتنی بر نگاه تاریخی است، مبتنی بر این است که تاریخ ایران منحصر به تاریخ سیاسی و غیر عقلانی استبدادی در حوزه سیاسی می‌شود. در حوزه فرهنگی هم بازتاب این استبداد به استبداد زدگی تبدیل می‌شود. مهمترین ویژگی جامعه ایران در حوزه سیاست و فرهنگ در اینجا ناعقلانیت می‌شود. به جای اینکه ما توجهی به تاریخ و ابعاد فرهنگی خودمان داشته باشیم، در ذیل این روایت تاریخی، نگاه ضد تاریخی به تاریخ ایران شکل گرفت. بر این اساس تاریخ ایران به تاریخ سیاسی تقلیل داده شد و تاریخ سیاسی هم شامل شاهان مستبدی شد که هیچ عقلانیتی نداشتند و فرهنگ و جامعه هم در قبال پادشاهان هیچ واکنشی را نداشته است.

*غفلت از مولفه‌های تمدنی جنگ‌های ایران که موجب پیشرفت کشور شدند/ تمرکز صرف بر ناامنی

مهدیار با بیان اینکه نگاه غیرتاریخی باعث شده ما به جنگ‌های ایران به مثابه یکی از مهمترین مولفه‌های تاریخی و تمدنی که باعث تحولات در کشور شده، توجه نکنیم، افزود: به همین علت نگاه مان به جنگ‌ها بیشتر بروز ناامنی بوده است. ما جنگ‌های اروپا را مورد مقایسه قرار ندادیم درحالیکه در اروپا میزان جنگ‌ها چندین برابر جنگ‌های ایران بوده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درک ناقص از غرب و رشد علوم انسانی غیرتاریخی در ایران را مانعی دانست که به پدیدار جنگ، دستاوردهایش و ابعاد مختلف آن توجه شود و گفت: ما صرفا جنگ را پدیده ای منفی می بینیم درحالیکه جنگ هم دارای خسارت ها و هم دستاوردهای زیاد است. عمده رشد تکنولوژی ها و اتفاقات فرهنگی بواسطه بروز جنگ ها بوده است. در نظرات کلاسیک جامعه شناسی، شخصی مانند وبر جنگ را به مثابه یکی از اصلی ترین عوامل شکل گیری مدرنیته می داند.

وی تاکید کرد: حوزه های علمیه ما نیز نگاه غیر تاریخی به جنگ دارد زیرا زمانی که درباره ابواب مختلف فقه صحبت می شود، درباره فقه جنگ مباحث زیادی مطرح نمی شود.

*در ساخت گفتاری تحلیل‌گر و معنابخش دچار نقص هستیم

در ادامه این نشست سیدحسین شهرستانی معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: ما سنت پژوهشی منسجم درباره علوم انسانی و جنگ نداریم ولی باید نقاط عزیمت در این زمینه را پیدا کنیم. علوم انسانی در نسبت با جنگ دو ساخت نظری و گفتاری می‌تواند داشته باشد. اول ساخت گفتاری تحلیل گر و دیگری ساخت گفتاری معنابخش که ما در هر دو ساحت دچار نقص هستیم.

شهرستانی ادامه داد: آنچه که در ابتدا از علوم انسانی و جنگ فهم می شود، ساحت تحلیلی است. به این معنا که جنگی رخ داده و وجود دارد و اصحاب علوم انسانی می توانند روی آن تحلیل و پژوهش کنند. اما نقش معنابخش نقش دیگری است. تنها نقشی که علوم انسانی در غرب در نسبت با جنگ داشت، تحلیل گر نبوده، بلکه علوم انسانی جنگ را معنا کرده است. جنگ یک واقعیت محقق بیرونی که ما هم درباره آن حرف می زنیم، نیست بلکه واقعیت جنگ توسط اهل نظر ساخته می شود. بخشی از اهل نظر از اصحاب علوم انسانی هستند. علوم انسانی با گذشت زمان به لایه های تکنیکال علم نزدیک تر شده است و به همین علت نقش معنابخش خود را کمتر ایفا می کند. علوم انسانی در شکل اصیل خود در ساختن ماهیت جنگ موثر است.

*در زمان جنگ 12 روزه متوجه شدیم جامعه شناسی غربی مسائلی درباره جامعه ایران را توضیح نمی‌دهد

وی جنگ را امری انسانی و معنادار عنوان کرد و افزود: جنگ را تکنسین‌های دانشگاهی و نظامی نمی‌سازند، بلکه در ساحت سیاست خلق می شود و ساحت سیاست هم به علوم انسانی نزدیک است. آنجایی که علوم انسانی وارد ساحت سیاست می شود، در متن جنگ حاضر است و آن را خلق می کند.

شهرستانی با اشاره به اینکه در تاریخ ایران دستاویزهای ایجابی برای اینکه نطق ما برای توضیح درباره جنگ باز شود، وجود دارد، افزود: ما در اولین دستاویز همه رشته‌های علوم انسانی مانند نظریه‌های جامعه شناسی در غرب را بررسی می‌کنیم. ما در زمان جنگ 12 روزه متوجه شده ایم که جامعه شناسی غربی مسائلی درباره جامعه ایران را توضیح نمی دهد. بنابراین ما به شکل جستارگونه ای نیاز داریم که از ترجمه عبور کنیم.

*دستاورد بزرگ ما میراث تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس است

وی یکی از دستاوردهای بزرگ ایران را میراث ادبی و شاهنامه عنوان کرد و افزود: شاهنامه حاکی از روحیه حماسی در جامعه است. در واقع وضعیت جنگ اخیر را همین روحیه حماسی به نفع ایران بازگرداند. مهمترین محاسبه ای که اسراییل کرده بود ایجاد شوک به جامعه و واکنش مردم به نفع او بود اما برعکس این تصور رخ داد. دستاورد بزرگ دیگر ما میراث تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس است که به خاطره نگاری و داستان نویسی تبدیل می شود و شامل روایت انفسی از جنگ می شود که به سوژه ایرانی نزدیک می گردد. این دستاورد در موقعیت جنگ ساخته و پرداخته شده است و طی 8 سال انسان ایرانی در دوران جنگ فطرت ثانوی پیدا کرده است.

*کمک ادبیات شفاهی جنگ به علوم انسانی/جنگ 12 روزه نتیجه قدرت گرفتن انسجام اجتماعی بود

معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی تصریح کرد: ادبیات خاطره نگاری که اکنون بسط پیدا کرده است، مسیر را برای علوم انسانی هموار کرده است و یک قدم مانده تا به پژوهش جامعه شناسانه خود نزدیک شود. ما هم به میراث اساطیری و کهن که بنیادهای ژرف فرهنگ ایرانی است و هم به ادبیات شفاهی جنگ دسترسی داریم که به شدت به علوم انسانی کمک می کند.

شهرستانی نقش انسجام اجتماعی را در دوران جنگ مهم دانست و افزود: سیر جنگ‌های کشور از جنگ ایران و روسیه تا جنگ 12 روزه نتیجه قدرت گرفتن انسجام اجتماعی است، همان چیزی که جامعه شناسی همواره آن را نفی کرده است. به بیان‌های گوناگون علوم انسانی فقط اقدام به خلق نظریه بحران کرده است و هرگز پتانسیل های سازنده متن جامعه ایرانی را ندیده است. سیر جنگ های ایران این پتانسیل را برای ما آشکار می کند. علوم انسانی و اجتماعی ما تاکنون نتوانسته است ابزار بیانی و تئوری برای توضیح این انسجام اجتماعی ارائه کند. 

وی با تاکید بر اینکه جنگ برای علوم انسانی ما مفید خواهد بود، افزود: زیرا جامعه ایرانی در مواقع بحرانی عکس العمل‌های خاصی را از خود بروز می‌دهد که غیرقابل پیش بینی است. این مواقع فرصتی است که ما از انگاره‌های همیشگی جدا شویم و به سراغ  مبادی نظری برویم.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *