به روایت عطف؛
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم – مریم مرتضوی: در میان همه سخنان امام حسین (ع) که مسیر عاشورا را ترسیم کردهاند، یکی از عباراتی که عمق راهبردی، استقلال هویتی و وضوح موضعگیری سیاسی و اعتقادی را مشخص میکند، عبارت «مثلی لایُبایعُ مثل یزید» است. این جمله کوتاه، نه تنها دلیل عدم بیعت امام با یزید را نشان میدهد، بلکه یک «بیانیه اعتقادی تمدنی» و سندی برای تمام تاریخ در دفاع از حق، آزادی و کرامت انسان در برابر سلطه و انحراف به شمار میرود.
درک جایگاه تاریخی عبارت
امام حسین (ع) این جمله را در پاسخ به نماینده یزید، ولید بن عتبه بن ابیسفیان، در مدینه فرمودند، جایی که حکومت اموی به دنبال تحکیم موقعیت شکننده خود با گرفتن بیعت فوری از شخصیتهای کلیدی بود. امام در همان آغاز مسیر، از روی آگاهی، ایمان و شناخت عمیق از ماهیت قدرت اموی، این خط تمایز را ترسیم کردند: «مِثلی لایُبایعُ مثلَ یزید»؛ کسی مثل من، با کسی چون یزید بیعت نمیکند.
نکته مهم این است که این جمله یک امتناع شخصی نبود، بلکه قانونی فراشخصی و فراتاریخی است و مرزی است که میان دو گفتمان و دو نوع انسان کشیده شد: گفتمان حق و گفتمان باطل، گفتمان هدایت و گفتمان انحراف.
تحلیل بلاغی و معنایی جمله
حضرت سیدالشهدا (ع) میتوانستند بفرمایند: «من با یزید بیعت نمیکنم» اما به جای آن، ساختاری دقیق و تأملبرانگیز را انتخاب کردند: «مثلی» (کسی مثل من)… «مثل یزید» (فردی مثل یزید)…
این نوع انتخاب واژگان در کلام امام سه نکته کلیدی دارد:
اول. قابلیت تعمیم به همه زمانها دارد. امام حسین (ع) موضوع را از حالت شخصی خارج کردهاند. «منِ حسین» نه فقط به عنوان فرزند امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)، بلکه به عنوان نماینده تمام کسانی که حقیقت، تقوا، علم، عدالت و حقطلبی را میشناسند، سخن میگوید. این جمله یعنی «هر انسان آگاه، آزاده و مؤمن نمیتواند با شخصی که نماد فساد و ظلم است، بیعت کند.»
دوم. تضاد ماهوی، نه سیاسی دارد. تفاوت امام و یزید، صرفاً اختلاف در گرایش سیاسی یا تحلیل حکمرانی نیست. «مثل من» و «مثل یزید» یعنی ما در مبانی، اخلاق، روش، منش و هدف، در دو سوی کاملاً متقابل قرار داریم. یکی حجت خداست، دیگری نماینده طاغوت. یکی نور است، دیگری ظلمت.
سوم. هرگونه توجیهگری و مصالحه را رد میکند. این جمله، امکان هر نوع مذاکره، سازش یا انعطاف را از بین میبرد. امام از همان ابتدا اعلام میکند که راه میانهای وجود ندارد و این تقابل، تقابلِ مطلقِ حق و باطل است.
یزید؛ فرد یا نظام؟
یزید، فراتر از یک حاکم فاسق، نماینده تمامعیار انحراف ساختاری در امت اسلامی بود. او نه به خاطر یک خطای شخصی، بلکه به دلیل نهادینه کردن فحشا در خلافت، به عنوان نماد انحراف شناخته میشد. چنانکه در تاریخ ثبت شده که یزید به شرابخواری، آوازخوانی، شکار، میمونبازی و مجالس لهو و لعب شهرت داشت. حتی عبیدالله بن زیاد هم او را «فاسق» میدانستند و حاضر نشدند برخی جنایات را به نام او مرتکب شوند. همچنین به گفته عبدالله بن زبیر، یزید کسی بود که «قرآن را با غنا عوض کرد، گریه از خوف خدا را با آواز، و روزه را با شراب.» مشخص است بیعت با چنین فردی، به معنای رسمیت بخشیدن به خلافتی است که نه مشروعیت شرعی دارد، نه اخلاقی، و نه حتی عرفی.
این جمله، منشور مقاومت همه نسلهاست
«مثلی لایُبایع مثل یزید» فقط شعار آغاز نهضت عاشورا نیست. این جمله، مرز هویتساز جامعه مؤمنان در تمام دورانها است. جامعهای که خود را حسینی میداند، نمیتواند با نظامهای یزیدی کنار بیاید، حتی اگر نام دین بر پیشانی آنها نقش بسته باشد.
این جمله نقشه راه مبارزه با هر قدرت فاسد و طغیانی را ترسیم میکند که در پی تطهیر خود با چهرههای دینی است. امام حسین (ع) در برابر این بازی خطرناک ایستاد و راه را برای همیشه مشخص کرد تا همه بدانند حق باطلپوش را مشروع نمیکند، حتی اگر اکثریت مردم سکوت کنند.
نکته مهم دیگر این است که حرکت امام حسین (ع) یک تصمیم شتابزده یا احساسی نبود. این جمله نشان میدهد که حضرت، با بصیرت کامل، تحلیل عمیق و نگاه بلند تاریخی وارد این مسیر شدند. آن حضرت میدانست که یزید دنبال مشروعیت دینی است و در پی امضای حسین، نوه پیامبر، است تا حکومت فاسدش را از زاویه دین موجه جلوه دهد. و امام با این جمله، این امضا را با قاطعیت رد کرد.
وقتی یک جمله تاریخ را ساخت
«مثلی لایباع مثل یزید» فقط رد بیعت نبود، آغاز یک مسیر جهانی برای دفاع از حق بود. با این جمله، امام حسین (ع) به ما آموختند که حقیقت را نمیتوان قربانی مصلحت کرد، دین را نباید ملعبه سیاستهای آلوده قرار داد و آزادگی، خط قرمزی دارد که با هیچ قدرتی معامله نمیشود.
امروز هم این جمله همچنان زنده است. در شرایطی که صهیونیسم جهانی با قدرت فاسد خود در پی تسلط بر ایران اسلامی است، «مثلی لایباع مثل یزید» پاسخ روشنی به جنایت این جانیان است که باید بر زبانهای ما جاری شود.
انتهای پیام/