جدیدا رئیس بانک مرکزی تغییر کرده است . محمدرضا فرزین در جلسه امروز هیئت دولت به عنوان رییس کل جدید بانک مرکزی جمهوری اسلامی معرفی شد.
در کارنامه علمی محمدرضا فرزین سوابق به ظاهر درخشانی چون دکترای اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه به چشم می خورد . اما اینها هیچ کمکی به اقتصاد نمی کند ! اما چرا ؟
متاسفانه بعد از نزدیک به 45 سال عمر جمهوری اسلامی ، هنوز این تفکر در کشور وجود دارد که هرکس دارای تحصیلات عالی در یک رشته بود ، او یک کارشناس در آن رشته است که می تواند بسیار کاربردی و منجی باشد ! اگر این اعتقاد ، اعتقاد صحیحی بود ، در نتیجه نباید امروزه هیچگونه مشکل اقتصادی در کشور ایران وجود می داشت . زیرا در تمام دوران انقلاب اسلامی ، همواره افرادی با تحصیلات عالیه در موضوعات اقتصادی بر مسند قدرت اقتصادی کشور نشسته اند .
برعکس ، آیا این موضوع نمی تواند شاهدی بر ناکارآمد بودن علم اقتصاد باشد ؟ شاید بتوانیم پاسخ دهیم که علم اقتصاد درست اجرا نمی شود … اما در پاسخ همین عبارت می توان گفت یعنی در تمام 45 سال عمر جمهوری اسلامی حتی یک نفر مسئول اقتصادی هم وجود نداشته است که بتواند علم اقتصاد را درست اجرا کند ؟
یکی از شواهد این مطلب اتفاقی است که برای یکی از بزرگترین اقتصاددان های جهان رخ داد . در سال 2011 ، “گریگوری منکیو” یکی از اقتصاد دانان بزرگ ایالات متحده که استاد دانشگاه هاروارد و ام آی تی و همچنین مشاور اقتصادی جورج بوش نیز بوده است با صحنه ای حیرت انگیز روبرو شد . جمعیت عظیمی از دانشجویان کلاس ، ناگهان کلاس او را با اعتراض نسبت به تئوری های اقتصاد ترک کردند . دانشجویان که همه از نخبگان دانشگاه هاروارد بودند ، معتقد بودند که علم اقتصاد باعث ثروتمندتر کردن ثروتمندان و فقیرتر کردن فقرا می شود .
فیلم اعتصاب و خروج دانشجویان منکیو از کلاس را می توانید در اینجا ببینید .

یکی دیگر از این شواهد ، کتاب “سقوط آزاد” جوزف استیگلیتز است . جوزف استیگلیتز (Joseph Eugene Stiglitz) برنده نوبل اقتصاد ، قائم مقام صندوق بینالمللی پول سازمان ملل و قائم مقام بانک جهانی (The World Bank) و پدر علم اقتصاد امروزه است . او کتابی به نام “سقوط آزاد (Free Fall)” دارد که در این کتاب می گوید : “علم اقتصاد سقوط آزاد کرده است و دیگر نمی تواند مشکلات جهان را پاسخ دهد .”

همچنین امروزه جهان مجموعاً بیش از 70 هزار میلیارد دلار بدهی اقتصادی دارد که به عنوان فاجعه شناخته می شود ! جالب است که نزدیک به نیمی از این بدهی ، بدهی اقتصادی ایالات متحده آمریکا است . اما آمریکا با ایجاد رفاه مصنوعی در جامعه خود ، توده مردم را به دور از ضربه اقتصادی که به خود وارد شده نگه داشته است .

این موارد تنها بخشی بسیار بسیار کوچک از دلایل کلیدی افول علم اقتصاد است . اما آیا حاکمیت متوجه این موضوعات هست ؟ روز به روز استادان دانشکده های اقتصاد کشور از جمله دانشگاه تهران در پی توجیح کردن تک به تک شواهد کلیدی مشکلات علم اقتصاد هستند . اما آیا آنها از استیگلیتز که پدر علم اقتصاد است و علم اقتصاد را “سقوط کرده” می نامد ، بیشتر می دانند ؟
نکته جالب توجه آنجاست که هماکنون ، اساتید دانشکده های اقتصادی ، مانند آقای ” مسعود نیلی” استراتژیست اقتصادی دولت فعلی هستند . و جالبتر آنکه همین افراد در دولت حسن روحانی نیز استراتژیست اقتصاد آنها بودند .
حال اگر بخواهیم تئوری اقتصادی مدرن را کنار بزنیم ، جایگزین آن چیست که مکانزیم اقتصادی کشور با آن کار کند ؟ “ریچارد واتسون” استراتژیست ارشد آمریکایی و آینده پژوه ، در پلتی (نقشه گرافیکی بزرگ) که درباره “اتفاقات بزرگ جهان تا سال 2050 میلادی” طراحی شده است ، یکی از بزرگترین مشکلات جهان را مانند استیگلیتز علم اقتصاد معرفی می کند که علاجی که برای آن می داند بسیار جذاب است . او معتقد است تنها راه برون رفت از وضعیت بد اقتصادی جهان ، جایگزینی علم اقتصاد مدرن با علم اقتصاد اسلامی است .


باید توجه داشت که تا به الان هیچ علم اقتصادی اسلامی در ایران اجرا نشده است و هر چه که شاهد آن هستیم ، علم اقتصاد مدرن است . یک اثبات آن این است که اسلام معتقد به عنصری به نام “بانک” نیست . و چون بانک اکنون در جمهوری اسلامی وجود دارد ، می توان به راحتی به اسلامی نبودن اقتصاد ایران پی برد .
نتیجه :
بنابر مباحث مطرح شده می توان متوجه دو موضوع کلی شد :
1 – تا زمانی که علم اقتصاد اسلامی واقعی در کشور پیاده سازی نشود ، هرچقدر مسئولین اقتصادی تعویض شوند ، دولت ها تعویض شوند و حتی نظام جمهوری اسلامی تعویض شود ، نمی توان وضع اقتصادی کشور را عوض کرد .
2 – در حال حاضر راهبرد دولت فعلی می بایست استخراج تئوری های اقتصاد اسلامی توسط دانشمندان زبده در زمینه تولید علم باشد . نکته قابل توجه این است که منظور از این دانشمندان ، لزوماً و یا شاید به طور کلی حوزه علیمه و روحانیون حوزه علمیهای نیستند .